در حالیکه پایگاههای هواشناسی در ایران و خارج از ایران می گویند از روز شنبه در شهر قم، بارندگی خواهد بود، نهادهای حکومتی روز جمعه «نماز باران» در این شهر مذهبی برگزار کردند.
براساس نقشه های هواشناسی روز شنبه این شهر شاهد بارندگی خواهد بود.
پایگاههای هواشناسی می گویند روز شنبه قم شاهد بارندگی خواهد بود. از دو روز پیش برخی نهادهای مذهبی در شهر قم از جمله دفتر حوزه علمیه قم و همچنین دفتر امام جمعه شهر، از مردم خواست ساعت ده صبح روز جمعه در مصلی شهر قم نماز باران بخوانند. آنها در فراخوان خود گفته اند مدتهاست در شهر باران نیامده و با نیایش و درخواست از خدا می توان انتظار بارندگی در شهر قم داشت.
خبرگزاری های وابسته به نهادهای حکومتی از جمله تسنیم این مراسم نماز باران را به طور گسترده پوشش داده اند.
نقشه های هواشناسی پیش بینی کرده اند روز شنبه ۳۰ دی دمای هوای قم به حدود ده درجه سانتیگراد کاهش یابد و به احتمال ۶۵ درصد در این شهر بارندگی صورت بگیرد.
هنرمندان، نویسندگان و روشنفکران فعالانه به اعتراضهای خیابانی اخیر واکنش نشان دادند. صداهای جدیدی متفاوت با نقدهای "اصلاحطلبانه" شنیده میشود. برخی تحلیلگران اصلاحطلبان را بزرگترین بازنده اعتراضات اخیر میدانند.
هدیه تهرانی، محسن مخملباف، علی باباچاهی، سیدعلی صالحی، حمید جبلی، ترانه علیدوستی و جعفر پناهی هر یک به گونهای به اعتراضات خیابانی اخیر در ایران واکنش نشان دادهاند
با آغاز اعتراضهای خیابانی در روز ۷ دی در مشهد و سرایت شتابناک آن به دیگر شهرهای ایران، نیروهای موسوم به اصولگرایان تندرو نخستین گروهی بودند که همچون گذشته به شکلی یکصدا پای "بیگانگان" را در میان دیدند و آمریکا، اسرائیل، عربستان سعودی و در یک کلام "دشمن" را عامل پشت پردهی به گفتهی آنها "اغتشاشات" اعلام کردند.
اما در میان تمامی جناحهای دیگر، اعم از اصولگرایان موسوم به میانهرو، نمایندگان "اعتدال" و حامیان دولت روحانی و نیز اصلاحطلبان، چه حکومتی چه خارج از حکومت، سردرگمی حاکم بود و نشانی از موضعی واحد در میان آنها دیده نمیشد.
در میان این جناحها گاه حتی تشخیص اصلاحطلب از اصولگرا دشوار بود. برخی چهرههای شاخص اصلاحطلب همچون عباس عبدی، با هشدار در مورد احتمال "سوریهای شدن ایران"، خواستار "برخورد شدید"، "فوری" و "با تمام توان" با معترضان شدند و یا مانند حمیدرضا جلاییپور با کاربرد اوصافی همچون "کرکسان سرنگونیطلب" برای مخالفان سیستم حکومتی جمهوری اسلامی، جنجال آفریدند و با اظهارات خود حتی از برخی اصولگرایان هم پیشی گرفتند.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
در این میان البته بودند اصلاحطلبانی که همچون عبدالله رمضانزاده، سخنگوی دولت دوم اصلاحات، کاربرد "دشمن" برای معترضان را به سخره گرفتند و آن را "مهمل" خواندند. در این دوره صفبندیها چنان در هم تنیده و آشفته شد که معصومه ابتکار، معاون اصلاحطلب روحانی در امور زنان و خانواده، روز ۱۶ دیماه اعلام کرد که معترضان خیابانی صفوف خود را "به طور کامل" از جریان اصلاحطلب جدا کرده و از اصلاحطلبان "تبری" جستهاند.
اعتراضات و مرز ناروشن اصلاحطلبی و اصولگرایی
بیانیه روز ۱۱ دیماه "مجمع روحانیون مبارز" به ریاست محمد خاتمی و نیز بیانیه ۱۶ فعال اصلاحطلب در روز ۱۶ دیماه تا حدودی به سردرگمی اصلاحطلبان پایان داد. بیانیه اول از "حمایت دشمنان از آشوبگران"، "لزوم هوشیاری در مقابل انحراف" و "حمایت دشمنان از جمله آمریکا از آشوبگران" سخن گفته بود و بیانیه دوم نیز ضمن محکوم کردن شدید "دخالتهای آمریکا" در امور ایران و پذیرش مشکلات "به نسبت عمیق" کنونی، "فقدان تفاهم و توافق بر سر مسایل اساسی کشور" را عامل تشدید "گسستهای سیاسی و اجتماعی" دانسته بود.
شباهت مواضع اصلاحطلبان و اصولگرایان در قبال اعتراضات، مثلا در نمونه بیانیه مجمع روحانیون مبارز، تا بدانجا بود که حتی صادق زیباکلام، تحلیلگر نزدیک به اصلاحطلبان گفت، محمد خاتمی با چنین اقدامی، اعتبار خود و اصلاحطلبان را در میان جوانان و لایههای کمدرآمد جامعه از دست داده است.
اعتراضات گسترده اخیر در ایران با ویژگیهای کمسابقه آن تفاوتی کیفی در مواضع اصلاحطلبان بهوجود نیاورد. آنها در چارچوب همان گفتمانی حرکت کردند که پیش از این هم با آن شناخته میشدند. پیام اصلاحطلبان چه در بیانیههای رسمی و چه در اظهارنظرهای غیررسمیشان، همچون گذشته تلاش برای "اصلاح" امور در چارچوب نظام جمهوری اسلامی ایران بود.
معترضان اما این بار پیامی دیگر داشتند. اعتراضهایی با چنین گستردگی و ابعادی، با شعارهایی که کل ساختار حکومتی و شخص رهبر را هدف قرار میداد، برای نخستین بار اتفاق میافتاد.
البته رمزواژه "عبور"، با مصداق "عبور از روحانی" یا "عبور از اصلاحطلبان"، به عنوان شاخص دوران اعتراضهای خیابانی، از مدتی پیش از نآرامیها هم به بحثهای منتقدان حکومت و رسانهها راه یافته بود؛ زیرا به گفته بسیاری از ناظران و تحلیلگران، بخش بزرگی از معترضان، خود در انتخابات ریاست جمهوری ۲۹ اردیبهشتماه به حسن روحانی رأی داده، اما اکنون از نتیجه انتخاب خود سرخورده شده بودند.
سرخوردگی از روحانی اما تنها سرخوردگی از دولت و جریان موسوم به "اعتدال" نبود، بلکه رئیس دولت دوازدهم بخش بزرگی از آرای خود را مدیون اصلاحطلبانی بود که با تمام قوا به حمایت از او در برابر رقیب برخاسته بودند. نتیجه این سرخوردگی نیز طبعا نه تنها دامن دولت، بلکه همچنین دامن اصلاحطلبان را گرفت.
واکنش هنرمندان و نویسندگان
طبیعی است که افکار عمومی در حرکتهای اعتراضی بر موضعگیری چهرههای شناختهشده و تأثیرگذار فرهنگی و هنری حساس میشود و حتی چنین واکنشهایی را انتظار میکشد. هنرمندان و نویسندگان ایران هم از همان آغاز اعتراضهای سراسری زیر ذرهبین افکار عمومی بودند.
حمید جبلی، بازیگر سینما و تئاتر، در صفحه اینستاگرام خود با انتشار عکسی از نیروهای ضد شورش در ایران، نوشته است: «جواب همصداییها، پلیس ضد شورش نیست»
طیف گستردهای از هنرمندان از جمله ترانه علیدوستی، مهناز افشار، حمید جبلی، هدیه تهرانی، حمید فرخنژاد، نوید محمدزاده، فرهاد اصلانی، محسن تنابنده، هومن سیدی، امین زندگانی، پرستو صالحی، پریناز ایزدیار (بازیگر)، تهمینه میلانی، جعفر پناهی، حسن فتحی، محسن مخملباف و اصغر فرهادی (کارگردان)، مهدی کرمپور (کارگردان و فیلمنامهنویس)، شیرین نشاط (عکاس و کارگردان)، علیرضا عصار، فرامرز اصلانی، گوگوش، ابی، هاتف و منصور (خواننده) و رضا دقتی (عکاس)، هر یک به شکلی به حوادث اخیر واکنش نشان دادند.
کانون نویسندگان ایران هم طی بیانیهای به اعتراضات اخیر پرداخته و شاعران و نویسندگانی از جمله علی باباچاهی و سیدعلی صالحی، با امضای خود در پای بیانیههایی عمومی عملا در این کارزار شرکت کردند.
از سکوت بخشی از هنرمندان که بگذریم، واکنش این چهرهها به دو دسته اصلی تقسیم میشود: گروهی که چه خواسته چه ناخواسته در چارچوب گفتمان اصلاحطلبی قرار گرفتهاند و گروهی که باز هم چه ارادی چه غیرارادی، گفتمانی را برگزیدهاند که با گفتمان درونحکومتی فاصله دارد.
گروه نخست کسانی هستند که با تأکید بر حق اعتراض مسالمتآمیز مردم و مخالفت با خشونت، در عمل حکومت را خطاب قرار میدهند تا با معترضان مدارا کند، آنان را نادیده نگیرد، از سرکوب آنان بپرهیزد و به "پرسشها" و مطالبات آنان "پاسخ" دهد.
گروه دوم اما وارد گفتمان درونحکومتی از هیچ نوع آن نمیشود، از ترمینولوژی سیاسی جمهوری اسلامی میگریزد و از حکومت چیزی مطالبه نمیکند، یا اگر هم مطالبه کند، آن را برای هموار کردن مسیری برای تغییری بنیادین میخواهد.
"دروغ دولتمردان"
کانون نویسندگان ایران ۱۷ دیماه با انتشار بیانیهای ضمن درخواست آزادی "بیدرنگ" بازداشتشدگان اعتراضات اخیر، از جمله نوشت: «این رفتار سرکوبگرانه در مقابل مردم بهجانآمده از تنگناهای مهلک اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به خوبی میزان آزادی جامعه را نشان میدهد؛ به روشنی دروغ دولتمردانی را برملا میکند که به دوربینها چشم میدوزند و زبان میگردانند که: اعتراض حق مردم است! حق اعتراض مردم وقتی واقعی است که حاکمیت حق سرکوب آن را نداشته باشد وگرنه چیزی بیش از تعارف و فریبکاری نیست. آزادی بیان، آزادی مخالفت آشکار مردم است با هر آنچه نمیپسندند».
بیشتر بخوانید: جعفر پناهی: یا اجازه رفراندوم بدهید یا تظاهرات آزاد
جعفر پناهی، کارگردان سرشناس ایرانی، ۱۲ دیماه پیشنهاد کرد که حکومت ایران برای روشن شدن "پایگاه مردمی"اش یا اجازه برگزاری رفراندوم بدهد و یا "بدون لشکرکشی" با "تظاهرات آزاد" مردم موافقت کند. او ضمن اشاره به اینکه بههنگام گذر از میدان انقلاب به میدان فردوسی "بیشتر حس اشغال به دست نیروهاى بیگانه" کرده است تا "امنیت" نوشت: «این همه ترس از تظاهرات براى چیست؟!». او سپس نتیجه گرفت که «اگر یک نظام سیاسى پایگاه مردمى داشته باشد، لشکرکشى و کشتار نمىکند».
"لرزش زمین"
در بیانیه روز ۱۵ دیماه جمعی از بیانیه جمعی از نویسندگان ایرانی و خارجی در حمایت از اعتراضات سراسری ایران که به امضای شاعران و نویسندگانی چون شهریار مندنیپور، اسماعیل خویی و رضا قاسمی رسیده، از جمله آمده است: «زنگهای خطر در ایران به صدا در آمدهاند. زمین میلرزد و فساد در تمام سطوح حکومت، ما را به قتل میرساند».
در ادامه بیانیه این نویسندگان میخوانیم: «نهاد ملی انتخابات، به سیرکی بدل شده است که رهبران بیرحم و بیمسئولیت، در مقیاسی عالمگیر، بیشرمانه مشغول تحقیر ما هستند. آنها فریبکارانه روالهای دموکراتیک را برای تمسخر دموکراسی به بازی میگیرند. انتخاباتها را مهندسی و دستکاری میکنند تا قدرت بیشتری به کف آورند و بیشتر تحقیرمان کنند. کارزارهای انتخابات، شهروندان را خریدارانی فراموشکار به حساب میآورند که هرگز سؤال نمیکنند و تضمینی هم نمیخواهند».
لزوم "تغییرات ساختاری اساسی"
در بیانیه ۲۱ دیماه بیش از ۱۵۰ شاعر، نویسنده، هنرمند و فعال فرهنگی و اجتماعی در حمایت از اعتراضهای سراسری در ایران، که از جمله شاعران و نویسندگان داخل و خارج کشور همچون علی باباچاهی، شهرنوش پارسیپور، احمد کریمی حکاک، محمد محمدعلی، محسن مخملباف، فرشته مولوی و سیدعلی صالحی آن را امضا کردهاند، از جمله آمده است: «امروز معترضان، خواهان تغییرات ساختاری اساسی در کشور هستند. معترضانی که با استمرار برخواستهای خود نشان دادند انگیزهی حرکتشان، رفع مشکلات معیشتی، بیعدالتی اجتماعی، تبعیض قومی و مذهبی، تبعیض جنسیتی، اعمال خشونت بر مردم و تحجرگرایی است. مردمی که پس از بینتیجه ماندن اعتراضهای پیگیر صنفی و مدنی مسالمتآمیزشان، نه تنها به حقوق از دسترفتهی خود دست نیافتند، بلکه با افترا، خشونت و بیرحمی سازماندهیشدهای مواجه شدند».
امضاکنندگان این بیانیه با معترضانی که "به ناحق متهم به عناوینی چون منافق، مزدور، خسوخاشاک، و عنصر خارجی شدهاند"، اعلام همبستگی کرده و خواستار برآوردهشدن مطالبات آنان و آزادی بیقید و شرط زندانیان و بازداشتشدگان شده بودند.
مطالبهی "تنفس بدون درد"
هدیه تهرانی، هنرپیشه سینما و تئاتر نیز در پاسخی که به یادداشت اصغر فرهادی درباره اعتراضهای اخیر در ایران داده بود، مشکل مردم نه "بیپاسخ ماندن پرسشها" آنگونه که اصغر فرهادی گفته است، بلکه این دانسته بود که آنها خواستار "زندگی، خوبی، صلح، آرامش، آزادی و حق تنفس بدون درد" هستند.
اصغر فرهادی، کارگردان سرشناس سینما، ۱۹ دیماه پس از سکوتی طولانی با انتشار یادداشتی، در مورد اعتراضهای اخیر ایران اظهار نظر کرده و گفته بود که "خشم تحقیرشدگی" محصول "بیاعتنایی به چراها و پرسشهای انباشتهشده در جامعه" است. او عملا اعتراضهای اخیر را نتیجه خشمی دانسته بود که از بیپاسخ ماندن پرسشهای مردم نشأت گرفته است.
هدیه تهرانی اما در پاسخ به فرهادی نوشت: «آقای فرهادی اینکه "چرا به کوچه کشیده شد؟" سوال است، نه اینکه این مهم را فراموش کنیم و برای آرامش خودمان به این تحلیل برسیم که مردم برای پرسش به کوچه آمدند تا پاسخی دریافت کنند».
بیشتر بخوانید: هدیه تهرانی خطاب به اصغر فرهادی: مردم فقط حق تنفس میخواهند
این بازیگر سرشناس سینما با اشاره به اینکه "مسئله پاسخ به پرسشها نیست"، فهرستی طولانی از "چرایی فقر و بیماری و بیکاری" گرفته تا چرایی "اعتیاد، فساد و فحشا، سرنوشت کودکان، ناامیدی و رنج مردان و تبعیض علیه زنان" را برشمرده و نتیجه گرفت که «نه آقای فرهادی، مردم چرایی این دردها و ناهنجاریها را میدانند و به دنبال پاسخ به پرسشهایشان فریاد نمیزنند... مردم دردشان را فریاد میزنند و فقط زندگی، خوبی، صلح، آرامش و آزادی میخواهند، حق تنفس بدون درد، بدون خون، بدون خشم. مردم چرایی داغ مادران ایران را میدانند و سرزمین مادری داغدارمان را میشناسند».
خامنهای و اصلاحطلبان؛ "مسئولان راهحل پرمصیبت"
یکی از آخرین واکنشها به اعتراضهای سراسری در ایران، نامه سرگشاده محسن مخملباف، سینماگر منتقد جمهوری اسلامی، به مصطفی تاجزاده از چهرههای شاخص اصلاحطلب بود. مخملباف در این نامه به ناباوری خود به اصلاحپذیری حکومت ایران میپردازد و با اشاره به ویدئویی از تاجزاده در دفاع از "اصلاحطلبی"، از جمله مینویسد: «از نظر شما، اصلاحات نه تنها وحى منزلى براى ایران، که براى همه دنیا و همه اعصار، حتى براى دوران هیتلر است».
خالق "بایسیکلران" و "سفر قندهار" اصلاحطلبان را متهم میکند که «شما از اصلاحات چنان ایدئولوژىاى ساختهاید که اگر در زمان جنگ دوم جهانى هم بودید، با جنگیدن نیروهاى خارجى با هیتلر هم مخالفت مىکردید و مىگفتید بهتر است هیتلر را از طریق اصلاحات سر به راه بیاوریم».
محسن مخملباف ادامه میدهد: «با استناد به این که باید جلوى سوریهاى شدن ایران را گرفت، بر تداوم شیوه اصلاحات اصرار ورزیدهاید. چنان که گویى ما از بین دوگانه (سوریهاى شدن، افغانستانى شدن) و ادامه اصلاحات بىنتیجه، که چیزى جز شرکت در انتخابات طراحىشده و در مشت خامنهاى نیست، راه دیگرى نداریم».
این سینماگر سرشناس در بخش دیگری از نامه خود نوشته است: «دوست عزیز، اصلاحات و انقلاب و حمله از بیرون، فقط سه راه براى تغییر یک وضعیت است. متاسفانه این راه را ملتها انتخاب نمىکنند، بلکه این دیکتاتورها هستند که آن را به جوامع بشرى تحمیل مىکنند». او سپس با اشاره به اینکه ایران و روسیه، سوریه را به "مثالی وحشتناک" تبدیل کردهاند، تاجزاده را خطاب قرار میدهد که «مصطفی عزیز! شخص رهبر به همراه پوتین مسئول این جنایات در سوریه امروزند».
مخملباف سپس نتیجه میگیرد که «خامنهاى آن قدر از ترس یا لجاجت، بر استبداد دینى اصرار مىکند که لاجرم با خشونت انقلاب و یا حمله خارجىهاى منفعتطلب عوض خواهد شد. در این صورت، تحمیل راه حل پرمصیبت حمله خارجی یا خشونت انقلابی بر کشور و ملت مسئولیت اوست، و مسئولیت اصلاحطلبان بلاتکلیف، نه مردم جان به لب رسیده ایران.».
خودنمایی نقد برونحکومتی
حکومت برآمده از انقلاب بهمن ۵۷ کوشید تا طی نزدیک به چهار دهه گذشته، گامبهگام رقبای خود را از صحنه خارج کند. مقابله با دگراندیشان تا آنجا پیش رفت که، به گفتهی خود مقامهای رسمی جمهوری اسلامی، دستکم بخشی از وزارت اطلاعات ایران کوشید تا در جریان قتلهای سیاسی دهه ۷۰ خورشیدی موسوم به قتلهای زنجیرهای، آندسته از روشنفکرانی را که خارج از چارچوب گفتمان غالب حکومتی قرار میگرفتند، نه تنها از لحاظ سیاسی، بلکه به شکل فیزیکی حذف کند.
مخالفان سیاسی خارج از چارچوب حکومت هدف این حذفها بودند و نویسندگان و روشنفکرانی چون محمد مختاری، محمدجعفر پوینده، پروانه اسکندری و داریوش فروهر، علی اکبر سعیدی سیرجانی، ابراهیم زالزاده، احمد میرعلایی، مجید شریف و احمد تفضلی از جمله قربانیان این قتلهای سیاسی محسوب میشوند.
به نظر میرسد که اعتراضهای سراسری و تظاهرات گسترده روزهای اخیر در ایران، بار دیگر گفتمان انتقادی برونحکومتی در ایران را به رسانهها و بحثهای روز ایران بازگردانده باشد؛ عرصهای که پیش از این مدتها تنها در اختیار جریان اصلاحات بود. وبسایت انصافنیوز، منتسب به اصلاحطلبان سنتی، در همین راستا، در اقدامی کمسابقه در سالهای گذشته در ایران، متن نامه سرگشاده مخملباف به تاجزاده را با حذف بخشهایی از آن، منتشر کرده و به همین دلیل نیز با واکنش شدید رسانههای تندرو مواجه شده است.
محمود صادقی، نماینده تهران در مجلس، در واکنش به تهدید سازمان زندانها مبنی بر شکایت از او، از این سازمان خواست که به جای «تهدید به داغ و درفش» اجازه دهد نمایندگان مجلس از زندانها بازدید کنند.
این نماینده مجلس در پیامی توئیتری در واکنش به تهدید سازمان زندانها مبنی بر شکایت از مطرح کنندگان موضوع «خوراندن اجباری دارو» به بازداشتشدگان، از این سازمان خواست که «به جای تهدید به داغ و درفش، در پاسخ به درخواستهای مکرر نمایندگان مردم اجازه بازدید از زندانها را بدهد».
وی در توئیت دیگری نوشت: «خوب است سازمان زندانها توضیح دهد در قبال فردی که سالم تحویل گرفته بعد جنازهاش را تحویل خانوادهاش داده چه مسئولیتی دارد».
آقای صادقی روز سهشنبه ۲۶ دیماه در توئیتر خود نوشته بود: «یکی از زندانیانی که اخیراً در زندان فوت کرد، در تماس با خانواده خود گفته بود که زندانیان به خوردن قرصهایی مجبور شدهاند که حال آنها را بد میکردهاست».
روابط عمومی سازمان زندانها اما روز پنجشنبه، ۲۸ دی، این ادعا را «واهی» و مصداق «نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی» توصیف کرده و وعده داده بود که مطرحکنندگان آن را «در اسرع وقت و در دادسرای عمومی و انقلاب تهران تحت تعقیب قانونی قرار خواهد داد».
پیش از این محمد جعفر منتظری، دادستان کل کشور، اعلام کرد که سینا قنبری که در زندان اوین فوت کرده، «معتاد» بوده و خودکشی کردهاست.
مقامهای نیروی انتظامی استان مرکزی نیز شبیه همین این ادعا را درباره وحید جعفری که در زندان اراک فوت شده مطرح کردهاند.
محمد نجفی، وکیل دادگستری، اما این ادعای مقامات نیروی انتظامی استان مرکزی را تکذیب کرده بود.
آقای نجفی چند روز پس از این اظهارات، روز ۲۵ دی در مقابل منزل شخصیاش بازداشت شد.
در روزهای گذشته همچنین خبری مبنی بر «بازداشت شهاب ابطحیزاده جوان ۲۰ساله اهل اراک و سپس رها شدن جسد او مقابل منزل پدرش» در شبکههای اجتماعی منتشر شده بود.
با این حال قاسم عبداللهی، رئیس کل دادگستری استان مرکزی، اعلام کرده که مرگ این فرد «ارتباطی با ناآرامیهای اخیر ندارد و این فرد به دلیل تزریق مواد مخدر جان باختهاست».
نسرین ستوده، وکیل دادگستری، در مصاحبههایی خواستار آن شده که یک کمیته مستقل این ادعاها را بررسی کند.
به گفته خانم ستوده، «تعدادی از معترضان بازداشتشده طی تماسهای تلفنی از زندان اوین به او گفتهاند مقامات امنیتی پیش از دیدار متهمان با یک مسئول قضایی در زندان، به آنان توصیه کردهاند برای تسریع آزادیشان در جلسه با او داروی متادون درخواست کنند».
به جز وحید حیدری و سینا قنبری که مقامات جمهوری اسلامی ارتباط مرگ آنان با اعتراضهای اخیر را رد کردهاند، براساس آمار اعلام شده از تلویزیون ایران و گفتههای نمایندگان مجلس، ۲۵ نفر در تجمعهای اعتراضی کشته شدهاند.
در همین حال گزارشهایی نیز درباره کشته شدن افراد دیگری از جمله سارو قهرمانی در سنندج و محسن عادلی در دزفول منتشر شده اما مقامهای جمهوری اسلامی این گزارشها را تکذیب کردهاند.
فرماندار سنندج نیز مدعی شده که سارو قهرمانی «وابسته به گروهکهای تروریستی» بوده اما نزدیکان آقای قهرمانی این ادعا را رد کردهاند. مقامهای جمهوری اسلامی برای اشاره به گروههای مسلح مخالف خود از عبارت «گروهکهای تروریستی» استفاده میکنند.
توضیح درباره تیراندازی نیروی انتظامی به مردم در میناب
در روزهای گذشته همچنین فیلمی در شبکههای مجازی مبنی بر تیراندازی نیروی انتظامی به مردم میناب در استان هرمزگان منتشر شدهاست.
با این حال به گزارش خبرگزاری ایلنا، مصطفی ذوالقدر، نماینده این شهرستان در مجلس، روز جمعه گفت که این فیلم «ارتباطی با اعتراضهای اخیر ندارد» و مربوط به تعقیب یک خودروی حامل «مشروبات الکی» است.
به گفته آقای ذوالقدر این خودرو وارد یک روستا شده و «تعدادی از ساکنان این منطقه نیز بیاطلاع از اصل ماجرا به حمایت از این خودرو اقدام میکنند و در نتیجه مأموران نیروی انتظامی برای متفرق کردن مردم ناچار به شلیک و تیراندازی با گلولههای پلاستیکی میشوند».
بر اساس گزارشها بیش از ۴۰ تن از نماینده مجلس با ارسال نامهای به علی لاریجانی، رئیس مجلس، خواستار تشکیل یک گروه مستقل برای بررسی علل مرگ تعدادی از بازداشتشدگان اعتراضهای اخیر در زندانها شدهاند.
حسینعلی امیری، معاون پارلمانی رئیسجمهور، نیز در مصاحبه با خبرگزاری کار ایران، ایلنا، اعلام کرد که ۴۳ نماینده مجلس در نامهای به حسن روحانی خواستار آزادی بازداشتشدگان اعتراضهای اخیر به ویژه دانشجویان دختر شدهاند.
وی اعلام کرد که دولت تا حدی که اختیار داشته باشد، مسائل مربوط به افراد بازداشت شده را پیگیری میکند.
آقای امیری همچنین از گزارشهای مطرح شده مبنی بر «بدرفتاری» با بازداشت شدگان ابراز بیاطلاعی کرد و گفت که «از وزیر دادگستری بپرسید ایشان به شما پاسخ میدهند».
معاون پارلمانی رئیسجمهور همچنین گفت که وزیر دادگستری در حال پیگیری درخواست نمایندگان مجلس برای بازدید از زندان اوین است.
پس از فوت سینا قنبری تعدادی از نمایندگان مجلس خواستار بازدید از زندان اوین شدهاند اما قوه قضائیه تاکنون با درخواست آنان موافقت نکردهاست.
وزیر دفاع ترکیه از به اجرا گذاشتن طرح حمله به شهر عفرین در مرز سوریه خبر داده و نیروهای کرد مستقر در این شهر گفتهاند که ترکیه روستاهای اطراف شهر را گلوله باران کرده است.
روز جمعه، ٢٩ دی (١٩ ژانویه)، نورالدین جانیکلی، وزیر دفاع ترکیه، اعلام کرد که عملیات از پیش طراحی شده علیه شهر مرزی عفرین در شمال سوریه به اجرا گذاشته میشود. وی گفت که هدف اصلی این عملیات "نابودی" نیروهای یگانهای مدافع خلق مستقر در این شهر است. دولت ترکیه میگوید که این گروه وابسته به حزب کارگران کرد - پکک - یک گروه جداییطلب کرد است که دولت ترکیه آن را سازمان تروریستی میداند.
پیشتر، دولت ترکیه هشدار داده بود که حضور شبهنظامیان مسلح کرد در کنار مرزهای خود را تحمل نمیکند و به آمریکا در مورد تشکیل یک نیروی بزرگ متشکل از این اعضای این گروه و استقرار آن در نزدیکی مرزهای خود هشدار داده بود.
مقامات آمریکایی گفتهاند که در نظر دارند برای جلوگیری از قدرت گرفتن بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه و مقابله با اقدامات احتمالی او در سرکوب مردم پس از پایان جنگ داخلی آن کشور یک نیروی ٣٥ هزار نفری متشکل از نفرات محلی به خصوص اعضای یگانهای مدافع خلق را ایجاد کنند.
شهر عفرین از سال ٢٠١٢ میلادی در اختیار یگانهای مدافع خلق بوده است.
وزیر دفاع ترکیه در تلویزیون این کشور گفت که "عملیات مورد نظر اجرا خواهد شد، حتما به اجرا گذاشته میشود، همانطور که رئیس جمهوری کشورمان گفته است." وی افزود: "اما باید درک کنید که زمانبندی این عملیات بخشی از روند طراحی آن است به نحوی که حداکثر کارآیی این عملیات تضمین شود اما هرآنچه که لازم باشد انجام خواهد گرفت و راههای تروریستها و حضورشان در شمال سوریه محو خواهد شد."
همزمان با اظهارات وزیر دفاع ترکیه، منابع محلی وابسته به یگانهای مدافع خلق گفتهاند که توپخانه ارتش ترکیه مناطق اطراف عفرین را زیر آتش گرفته است.
در خبری دیگر در همین زمینه، خبرگزاری آناتولی گزارش کرده است که واحدهای نظامی روسیه مستقر در عفرین عملیات خروج از این منطقه را آغاز کردهاند. این خبرگزاری گفته است که دلیل خروج نیروهای روسی آمادگی ارتش ترکیه برای حمله به عفرین است.
این گزارشها از سوی منابع دیگر تایید نشده است.
احسان گلمحمدی» فعال رسانهای اصولگرا در یادداشتی تلگرامی دربارهی «سلبریتیهایی که در خارج میزایند»، نوشت:
جدیداً مد شده تا سلبریتیها بچهی خود را در خارج از کشور به دنیا میآورند؛ هرچند بعید است باتوجه «به هزار و یک دلیل» فرزند متولد شدهی آنها اتفاق خاص و افتخار آفرینی را برای کشور در آینده رقم بزند اما این کار توهین است به نام ایران!
مگر نام ایران چه از کشورهای دیگر کم دارد که نشود حتی در آن زائید؛ روزی این همه آدم در این کشور میزایند چهارتا «بچه سلبریتی» هم روش!
انتقاد به مردم و مسوولان ایران زیاد است اما دلیل نمیشود یک عده هر کاری دوست دارند به بهانهی این کمبودها و بی کفایتیها انجام دهند؛ الحمدلله وضع مالی حضرات که خوب است حداقل بگذارید فرزندتان در ایران متولد شود و اگر خودش خواست که به خارج برود با امکانات مالی فراوانی که دارید هرکجا که خواستید برای او اجازهی اقامت بگیرید؛ البته اگر آنقدر به کشور ناامید هستید که از همین الان {قبل از تولد} مقدمات خارجی شدنش را فراهم میکنید چه کاری است در این کشور اصلاً بمانید.
عاجزانه استدعا دارم اگر کشور «فلان» برای به دنیا آمدن فرزندان شما شایستهتر از ایران است همانجا بمانید؛ همانجا و در سینماها و تلویزیونهای همانجا هم جلف بازی دربیاورید که بعدها جلوی بچهتان سرافکنده نباشید که در ایران فعالیت میکردید!