حکایت روزی که امیرعباس هویدا تیرباران شد

Hoveida
Image captionاز راست عبدالله ریاضی رئیس وقت مجلس سنا، امیرعباس هویدا وزیر دربار و جعفر شریف امامی نخست وزیر

"وقتی خبر قتل امیرعباس هویدا به ما رسید، پادشاه به گوشه‌ای برای گریستن پناه برد و من در غم و اندوه فرو رفتم". این توصیف فرح پهلوی است از بامداد هجدهم فروردین ۱۳۵۸ به وقت باهاماس در قلب اقیانوس اطلس که رادیوی انقلابی تهران " بسم الله قاصم الجبارین" گویان، خبر اعدام هویدا را به سراسر جهان مخابره کرد.

کمتر از دو ماه از روی کار آمدن مذهبیون در ایران گذشته بود. محمدرضا شاه و شهبانو فرح، هشت روز بود که به باهاما رسیده بودند. مقامات این کشور به خانواده سلطنتی ایران به این شرط اجازه اقامت داده بودند که کلامی از سیاست سخن نگویند. همین شد که شاه تا مدت‌ها بعد نتوانست واکنشی به قتل نخست وزیر محبوبش نشان دهد. در عوض مجله مشهور پاری ماچ، فردای همان روز در نسخه ای ویژه تصویری از شاه را در کنار دریا در جزیره بهشت در یک سو و تصویر جنازه تیرخورده هویدا، نخست‌وزیر و وزیر دربار شاه را در صفحه مقابلش منتشر کرد و تیتر زد که در حالی که یاران قدیم شاه یک به یک در ایران اعدام می شوند، او مشغول خوش‌گذرانی است. فرح پهلوی می‌گوید "آن روزها ناامیدی و درماندگی چنان خشمی در من برانگیخته بود که به پادشاه پیشنهاد کردم با اجاره یک کشتی به روی آب‌های آزاد برویم و پیامی بر محکومیت رژیم و جلادان خونخوارش بفرستیم".

تصویر مجله پاری ماچ یک روز پس از اعدام هویداحق نشر عکسPARIS MATCH
Image captionتصویر مجله پاری ماچ یک روز پس از اعدام هویدا

تهران، در آن روز شنبه، ۱۸ فروردین ۱۳۵۸، همچنان ملتهب بود. از این سو و آن سو صدای تیراندازی شنیده می‌شد. بعد از ظهری که امیرعباس هویدا را به دادگاه انقلاب در زندان قصر آوردند، رعد و برق شدیدی گرفته بود. بر خلاف دادگاه اول که در پایان اسفند سال قبل و در نیمه های شب برگزار شده بود، جلسه دوم دادگاه آرام تر به نظر می رسید با یک تفاوت که آن را صادق خلخالی، حاکم شرع گماشته شده آیت الله خمینی، چنین توصیف می کند: "آن روز دستور دادم همه درها را ببندند، تلفن های زندان و دادگاه را جمع کردم و در یک یخچال گذاشتم و درش را قفل کردم تا کسی در کارم فضولی نکند. " شاید چون یک بار این "فضولی" مانع از اعدام امیرعباس هویدا شده بود.

KHALKHALIحق نشر عکسIRNA
Image captionصادق خلخالی، حاکم شرع در دفتر کارش در زندان قصر

ابراهیم یزدی، وزیر خارجه دولت موقت، به یاد می‌آورد که "روزی در اسفند بعد از پیروزی انقلاب، حسین خمینی را دنبالم فرستادند. با او به مدرسه رفاه رفتم و دیدم آقایان نشسته‌اند. در حضور آقای خمینی گفتند که خلخالی بیست و چند نفر را بردند به پشت بام مدرسه رفاه که اعدام بکند. آقای خمینی پرسید که اینها که هستند. خلخالی در حاشیه روزنامه اطلاعات، اسامی اعدامی ها را نوشته بود و خواند. وقتی مخالفت جمع را دید گفت می توانیم در ورزشگاه امجدیه دادگاهی بگذاریم که همه بیایند و تماشا کنند و همان‌جا کار را تمام کنیم. من و چند نفر دیگر معتقد بودیم که هویدا مانند جعبه سیاه رژیم گذشته است و باید بماند و حقایق را بگوید. این شد که خمینی قبول کرد که او فعلا اعدام نشود."

Hoveida
Image captionهویدا در دادگاه انقلاب؛ لحظاتی پس از این عکس "تیرباران" شد

"جعبه سیاه اسرار نظام سلطنتی"، همان تصوری است که هویدا، در دادگاه کوشید خلافش را به کرسی بنشاند. در فیلمی که از آخرین روز زندگی امیرعباس هویدا در دادگاه انقلاب باقی مانده، بارها این تلاش دیده می‌شود. یک جا وقتی صادق خلخالی، امیرعباس هویدا را نوکر و مزدور اربابان آمریکایی خواند، هویدا رو به حضار گفت: "من تعجب می کنم ایشان صحبت از اربابان من کردند که منظورشان آمریکایی ها بود. اگر آمریکایی ها ارباب من بودند، بنده الان اینجا چه کار می کردم؟ کدامشان خودش با پای خودش رفت به مدرسه رفاه؟"

راستی چه شد که امیرعباس هویدا سر از بازداشت‌گاه مدرسه رفاه، اقامتگاه موقت آیت‌الله خمینی در آورد؟

از کاخ سعدآباد تا پادگان جمشیدیه

هجدهم شهریور ۱۳۵۷، یک روز پس از وقایع میدان ژاله تهران که انقلابیون نام جمعه سیاه را بر آن گذاشتند، هویدا که کمتر از یک سال بود، وزیر دربار دولت شاهنشاهی ایران شده بود، از کار خود استعفا کرد.

آن روز "گرم تابستان" را کامبیز آتابای، مدیر کل تشریفات دربار، به خوبی به خاطر می‌آورد: "آقای هویدا من را صدا زد تا با هم به سمت کاخ سفید ( اقامت‌گاه اختصاصی شاه در سعدآباد) برویم. دفتر آقای هویدا در همان سعدآباد بود و با هم قدم زدیم به سمت کاخ. صحبت‌های معمولی داشتیم. می‌خواست استعفا بدهد و به هر حال روز جالبی نبود. ایشان خدمت پادشاه فقید شرفیاب شدند، از وزارت دربار استعفا دادند و بیرون آمدند. دوباره باز هم به سمت دفتر ایشان، که حدود پانصد متری کاخ سفید بود قدم زدیم. در راه به ایشان گفتم که جناب هویدا، اوضاع و احوال طوری نیست که شما بمانید. شاید بهتر باشد که از ایران تشریف ببرید بیرون. دکمه کتش را باز کرد و به یک حالتی که کتش را می‌خواهد در بیاورد گفت من آستین هایم را بالا می زنم و به هر دادگاهی که بروم از کارهای خودم دفاع خواهم کرد. من تعجب کردم. برای اینکه برای من روشن بود که چنین دادگاهی با تجربه سیزده سال نخست وزیری هرگز برای ایشان تشکیل نخواهد شد."

hoveida
Image captionسفر هویدا به یزد در دوران نخست وزیری

همین پیشنهاد را چندین بار دیگر، شاه برای هویدا می‌فرستد. امیراصلان افشار، آخرین رئیس دربار شاهنشاهی به یاد می‌آورد: "اعلیحضرت به من فرمودند به دیدن هویدا بروید و به او بگویید هر جا که می‌خواهد برود. وقتی رفتم ربدوشامبر قرمز به تن داشت و روی صندلی نشسته بود. مادرشان هم روبروی او روی زمین نشسته بود. به او گفتم اعلیحضرت گفتند شما بسیار خسته شدید و شاید وقتش است که به خارج سفر بکنید و استراحت بکنید. آقای هویدا به من گفتند ببین اصلان، اگر من قرار است بروم، مادرم باید زودتر برود. او بسیار مریض است و باید برود استراحت کند. اما من این فداکاری را می‌کنم و با مادرم می‌مانم. اگر من بروم خواهند گفت هویدا فرار کرده است."

مهناز افخمی هم که وزیر کابینه امیرعباس هویدا بود به یاد می‌آورد که هویدا به او همین را گفته بود: "آقای هویدا به من گفت که شاه به ایشان پیشنهاد سفارت داده‌اند تا در خارج از ایران مشغول کار شوند. اما آقای هویدا، با وجود اینکه ذکاوت عجیبی داشت و بسیار سیاست‌مدار خوبی بود، مدام می‌گفت من که کاری نکرده‌ام که بروم. درست مانند خانم فرخ‌رو پارسا ( وزیر آموزش و پرورش) یا عبدالله ریاضی ( رئیس مجلس شورای ملی) که به ایران بازگشتند چون معتقد بودند که کاری نکرده‌اند."

امیرعباس هویدا پس از استعفا از سمت وزارت دربار و رد اصرارها برای خروجش از ایران، در آپارتمان مادرش در احتشامیه دروس اقامت داشت تا در اواسط آبان همان سال به دستور فرماندار نظامی و به موجب ماده پنجم حکومت نظامی دستگیر شد.

Hoveida
Image captionشاه، ملکه و امیرعباس هویدا در مراسم سلام نوروزی

دستگیری نخست وزیر محبوب شاه را آیت الله خمینی در پیامی از پاریس " صوری" خواند اما برای بسیاری اعلام خبر دستگیری امیرعباس هویدا و بسیاری از نزدیکان و اعضای کابینه‌اش خبر تکان دهنده‌ای بود. آنها در پادگان جمشیدیه تهران زندانی شدند و تا روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ همانجا ماندند.

"من که کاری نکردم"

در روز دست به دست شدن قدرت، مردم درهای پادگان جمشیدیه را شکستند و بسیاری از زندانی‌ها را فراری دادند. امیرعباس هویدا فرار نکرد. او تلفنی از یکی از بستگانش خواست تا به آنجا برود و با اتومبیل، او را به محلی ببرد که رادیوی انقلابی تهران معین کرده بود تا مقامات حکومت گذشته خودشان را آنجا تسلیم کنند.

ابراهیم یزدی، آن روز را این‌طور به خاطر می‌آورد: "وقتی پای هویدا به مدرسه رفاه رسید او را دیدم. گفت فلانی من حرفهایی زیادی دارم می خواهم حرف بزنم. هویدا را نگذاشتم برود در اتاق عمومی در زندان مدرسه رفاه . ما فرماندهان ارتش را آنجا نگه می‌داشتیم و معتقد بودم که آنها به خون هویدا تشنه هستند و ممکن است او را بکشند." صادق خلخالی البته این حرف ابراهیم یزدی را رد می‌کند و می‌گوید "هویدا نه می‌خواست حرفی بزند و نه اصلا چیز زیادی می‌دانست".

به هر روی در تصاویری که کریستین اوکرانت، خبرنگار فرانسوی، از داخل سلول امیرعباس هویدا مخابره کرد، او بسیار کلافه و تنها در اتاقکی نمور روی زمین نشسته بود. در کمتر از دو ماهی که او پس از انقلاب بهمن ۵۷ زنده ماند، مدام مشغول نوشتن بود. در تصاویر دادگاه هجدهم فروردین ۱۳۵۸، هویدا با دسته بزرگی کاغذ وارد دادگاه می‌شود که گزارشگر تلویزیون ایران می‌گوید یادداشت‌های او از بازجویی ها و پاسخ‌هایی است که آماده کرده تا تحویل دادگاه بدهد. او مهم‌ترین مقام نظام پیشین بود که به دست انقلابیون محاکمه می‌شد.

Hoveida
Image captionآخرین دادگاه امیرعباس هویدا. هادی غفاری هم در گوشه سمت چپ تصویر دیده می‌شود

در آخرین جلسه دادگاه در زندان قصر، کیفرخواست به نام اعلام جرم ملت انقلابی ایران علیه هویدا توسط دادستان خوانده می شود و بیست و پنج دقیقه طول می کشد در چند قدمی امیرعباس هویدا، هادی غفاری که بعدا نماینده مجلس شورای اسلامی هم شد و از اعضای ارشد "نیروهای خط امام" بود، نشسته بود و در هنگام قرائت کیفرخواست مدام می‌خندید یا به طعنه تکرار می‌کرد که "هویدا پیپت کو؟". هادی غفاری می‌گوید که صادق خلخالی از او خواسته بود که چون "آخوند" است در ردیف اول و کنار هویدا بنشیند. از امیرعباس هویدا خواسته می‌شود تا اگر می‌خواهد از خود دفاع بکند. هویدا در آخرین جملات دفاعیه اش می‌گوید "من نمی‌گویم بی‌تقصیر بودم. کارهای مفیدی هم کردم. سبک‌سنگین بکنید. می‌خواهم تاریخ ۲۵ساله ایران را بنویسم. بگذارید بنویسم. "

صادق خلخالی، قاضی دادگاه و حاکم شرع در خاطراتش می‌نویسد : "گفتم بعد از این تاریخ‌‌نویس زیاد خواهد بود و سبک‌سنگین کردیم. دیدیم هویدا مفسد فی‌الارض است. "

چند دقیقه بعد از تنفس در جریان دادگاه، خبری در زندان قصر پیچید که حتی باعث شگفتی حاضران در دادگاه شد: هویدا گلوله باران شده است.

محمد توسلی، اولین شهردار تهران بعد از انقلاب و از یاران ابراهیم یزدی، قتل هویدا را "ترور" توصیف می‌کند و می‌گوید: "پس از تمام شدن آن جلسه از دادگاه، آن جور که شایع است در همان راهرویی که آقای هویدا حرکت می کردند، هادی غفاری به ایشان با کلت حمله کرد." روایتی که ابراهیم یزدی هم آن را تایید می‌کند و ادامه می‌دهد که "هنوز حکم رسمی صادر نشده بود و داشتند او را از دادگاه خارج می‌کردند که آقای غفاری احساساتی شد و به ایشان تیراندازی کرد و از این بابت بسیار مورد شماتت هم قرار گرفت. بعد ظاهرا پیکر بی‌جان آقای هویدا را جایی نشاندند و حکم اعدام را برایش خواندند و اعدام کردند. "

Hoveida
Image captionروزنامه اطلاعات ۱۹ فروردین ۱۳۵۸

هادی غفاری اما این روایت را به شدت تکذیب می‌کند: "این حرف‌ها همه دروغ است. هیچ کس جز آقای خلخالی نمی‌داند هویدا را چه کسی و چطوری اعدام کرد. آقای خلخالی و آقای هویدا با هم رفتند. من حتی پشت سرشان هم نرفتم. هیچکس ندید که آقای خلخالی با هویدا کجا رفت و چه کسی او را کشت. حتی یادم است که حاج آقای خلخالی مدام به هویدا می‌گفت یاالله تند برو."

صادق خلخالی بعد از کشته شدن امیرعباس هویدا گفتگوی مفصلی با رسانه‌های غربی می‌کند و از "حتمی بودن عزم حکومت تازه برای قتل شاه" خبر می‌دهد: "انتقام خون شهدای ما می تواند کشتن این منحوس باشد . ایادی شاه و دارو دسته او به نابودی کشیده شده است و خوشبختانه حتی قبرشان هم معلوم نیست. انشاالله شاه را هم به زودی اعدام می کنم. "

در مورد دفن امیرعباس هویدا، روایت غالب این است که چون انقلابیون اجازه دفن جسد مقامات نظام پادشاهی را نمی‌دادند یا قبرها را می‌شکستند، پیکر هویدا را بی نام و نشان به خاک سپردند. اما هادی غفاری اخیرا در گفتگو با تلویزیون جمهوری اسلامی روایت عجیبی ارایه کرده است: " فردای بعد از روزی که هویدا اعدام شد، خانمی به زندان قصر آمد و گفت خواهر آقای هویداست و خواست تا جنازه را تحویل بگیرد. ما فوری به امام خبر دادیم و او اجازه داد که جنازه را بدهیم تا برود. شنیدم که این خانم جنازه را مومیایی کرد، به ترکیه برد و از آنجا به اسرائیل رساند و دفن کرد. "

حالا در آستانه چهلمین سالگرد انقلابی که ایران را زیر و رو کرد، هر بار امیرعباس هویدا جوری به خاطرها می‌آید. حکومت سر حرف روز اولش است و او را "فراماسونر"، "بهائی" و "منحرف جنسی" می‌نامد. اما وقتی صحبت از گرانی و عدم ثبات اقتصادی می‌شود این نقل قول از او که قیمت بسیاری از کالاها و ارز را در سیزده سال نخست‌وزیری‌اش ثابت نگه داشت به یادها می‌آید یا همین چند روز قبل که آیت‌الله خامنه‌ای، نام "کالای ایرانی" را بر سال ۱۳۹۷ گمارد، تصویری از رهبر جمهوری اسلامی سوار بر اتومبیل آلمانی ب‌ام‌و منتشر شد که کاربران فضای مجازی آن را با این تصویر امیرعباس هویدا مقایسه کردند که به قول خودش سوار بر "پیکان تولید وطن" بود.

پیامد ناآرامی‌های خوزستان: بازداشت صدها نفر

فعالان حقوق بشر می‌گویند تعداد دستگیر شدگان ناآرامی‌های اخیر در تظاهرات عرب‌های خوزستان ممکن است به چهارصد نفر رسیده باشد. این ناآرامی‌ها به دنبال یک برنامه در تلویزیون ایران شروع شد که عربهای خوزستان آن را توهین‌آمیز تلقی کردند. کسری ناجی گزارش می‌دهد.


پیامد ناآرامی‌های خوزستان: بازداشت صدها نفر

نامه ۳۰۰ فعال حزب‌اللهی به آیت‌الله خامنه‌ای: ملت وضع فعلی را قابل دفاع نمی‌داند

حق نشر عکسKHAMENEI.IR
Image captionامضاکنندگان این نامه پیشتر از طرفداران آیت‌الله خامنه‌ای بوده‌اند - محمدحسین بادامچی، فعال سابق بسیج دانشگاه شریف، در ملاقات با رهبر ایران

۳۰۰ نفر، عمدتا از مقام‌ها و فعالان سابق بسیج دانشجویی، در نامه‌ای به آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر ایران، انتقادهایی بنیادی درباره حکومت ایران مطرح کرده‌اند و با ابراز نگرانی نسبت به آینده کشور گفته‌اند که ملت ایران "از وضع فعلی کشور رضایت ندارد و آن را قابل دفاع نمی‌داند."

امضاکنندگان این نامه هشدار داده‌اند که "نگرانی عمومی نسبت به آینده‌ کشور، گسست بین مردم و حاکمیت، و تردید نسبت به امکان تحقق آرمان‌های انقلاب در ساختار سیاسی فعلی و سازوکارهای موجود، به بالاترین سطح خود در چهار دهه‌ گذشته رسید" تا جایی که ممکن است جمهوری اسلامی "به تجربه‌ای ناموفق برای آیندگان تبدیل گردد."

این فعالان "حزب‌اللهی" در نامه خود به رهبر ایران گفته‌اند که "کلیت نظام روز به روز به پیکری بی‌جان و از درون شکننده شبیه‌تر شده" و کشور محتاج "اصلاحات اساسی و بنیادینی است که مطابق قانون اساسی بر عهده‌ی رهبری بوده و مقام مسئول دیگری امکان و اختیار آن را ندارد."

در این نامه محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهور سابق ایران، به عنوان "منادی اصلی مطالبات مردم در میان نخبگان سیاسی" معرفی و از برخوردهای قضایی و امنیتی با نزدیکان او انتقاد شده است.

آقای احمدی‌نژاد در ماه‌های اخیر به طور فزاینده‌ای از حکومت ایران انتقاد می‌کند.

نامه انتقادی به رهبر ایران می‌گوید با وجود برخی پیشرفت‌ها و تحولات مثبت در چهل سال اخیر "عدالت، آزادی، مردم‌سالاری و حتی بعضاً استقلال، امروز در کشور ما در وضع ناشایستی به سر می‌برند" و "سیر نزولی تحولات کلان" باعث نگرانی بیشتر شده است.

در این نامه آمده است که مشکلات موجود "اشکالات کارکردی کوچک یا بزرگ نیست، بلکه امروز تقریبا کلیه‌ نهادهای حاکمیتی... به ضد فلسفه‌ وجودی خود تبدیل شده‌اند."

احمدی خورشیدیحق نشر عکسTASNIM
Image captionاحمد خورشیدی، از امضاکنندگان نامه، از منتقدان محمود احمدی‌نژاد بوده و در سال ۹۶ از مسئولان ستاد انتخاباتی ابراهیم رئیسی بود

این نامه در کانال تلگرامی رویش منتشر شده که عمدتا اخبار مرتبط با محمود احمدی‌نژاد را منتشر می‌کرده است. امضاکنندگان نامه خود را "مسئولین تشکل‌های انقلابی و فعالین دانشگاهی و حوزی" معرفی کرده‌اند.

Presentational grey line

''وضعیت ناشایست موجود ''

  • دولت: "با شکل‌گیری و گسترشِ ساختارهای غیررسمی و غیرانتخابیِ موازی... و مهندسی انتخابات‌ها... دیگر نمی‌توان آن را مظهر اراده‌ عمومی ملت ایران و مجرای جاری شدن خواست ایشان در اداره‌ کشور دانست."
  • "رئیس‌جمهوری که برنده‌ی انتخاباتی باشد که از دیدگاه مردم انتخابِ بین بد و بدتر است، حتی برای رأی‌دهندگانش نیز نمی‌تواند هیچ امیدی برای بهبود اوضاع را نمایندگی کند، و مردم چنین دولتی را نه از خود بلکه مقابلِ خود حس می‌کنند."
  • مجلس: "به جای شخصیت‌های دلسوز و کاردان و مردمی و دغدغه‌مند، عمدتا افراد سطح پایین و ناکارا و بی‌دغدغه که نماینده‌ هیچ آرمان و اصلاحی نیستند، با هزینه‌های میلیاردی راهی بهارستان شده، و از فرصت لابی‌گری و بده‌بستان با مسئولین دولتی و حکومتی منتفع" می‌شوند.
  • قوه قضاییه: "کانون تحمیل ظلم و اجحاف".
  • شورای نگهبان: "به مانعی برای انتخاب افراد شایسته‌ مستقل مورد نظر مردم تبدیل شده".
  • مجلس خبرگان و امامان جمعه: "مواضع خود آنها توسط دیگران هدایت می‌شود" و گویی "تحکیم برخی ناراستی‌ها با پوشش مذهب به واسطه‌ برخی از ایشان صورت می‌گیرد."
  • بنیادهای اقتصادی حکومتی: " نفوذ خود در قدرت را برگ برنده‌ کسب و کار اقتصادی و به حاشیه بردن مردم در اقتصاد قرار داده‌اند."
  • دستگاه‌های امنیتی: گویی به جای امنیت کشور وظیفه‌شان محافظت از قدرت برخی حاکمان و جناح‌های قدرت است. "علی الخصوص سازمان اطلاعات سپاه که در چند سال گذشته، بودجه و امکانات بسیار عظیم و گستره‌ی نفوذ بی‌حساب در کشور پیدا کرده و... به عامل اختلال در امور و محدودیت و فشار" به فعالان سیاسی، رسانه‌ای و اقتصادی تبدیل شده است.
  • صدا و سیما: "و رسانه‌های پرتعداد و پرهزینه‌ دیگری که در سال‌های اخیر با بودجه‌ حکومتی به وجود آمده‌اند"، "صرفا ابزار عملیات روانی و مهندسی افکار عمومی برای برخی گروه‌های سیاسی‌اند."
  • دستگاه دیپلماسی: "به سرگردانی میان ذلت‌پذیری برجامی و سلطه‌جویی منطقه‌ای رسیده است."
Presentational grey line

امضاکنندگان نامه می‌گویند مردم ایران "توسط حاکمان به عنوان طرف مقابل و یک تهدید" تلقی می‌شوند و پسوند دینی و اسلامی "عامل اصلی تبعیض و برتری، و نقدناپذیری و ایجاد حاشیه‌ امن برای مسئولین" است.

به گفته آنها "تفوق گفتمان ولایتمداری" باعث انگ زدن و طرد افکار مستقل شده است.

این فعالان حزب‌اللهی هشدار داده‌اند که اعتراضات گسترده زمستان ۹۶ نمایش ناامیدی گسترده‌ای بود که "زنگ خطر هولناک فروپاشی اجتماعی ایران را به صدا در آورده است."

اعتراضات ۹۶حق نشر عکسAFP

فعالان حزب‌اللهی اعتراضات به حجاب اجباری را هم نشانه "آزردگی شدید جامعه از ظاهرگرایی و تبدیل شدن موضوع حجاب و پوشش زنان به عامل پوشاندن تهی شدن روزافزون حکومت از آرمان‌های اصیل دینی و ملی" دانسته‌اند.

آنها گفته‌اند جریان حزب‌اللهی تحرک جدی، و چهره‌ها و شخصیت‌های قابل توجه و جریان‌ساز ندارد و این مساله به دلیل "ضعف جمهوری اسلامی در امیدآفرینی حقیقی" است.

امضاکنندگان نامه می‌گویند ایران به "اصلاحات اساسی و انقلاب‌گونه" نیاز دارد.

حملات سایبری باعث اختلال در اینترنت ایران شد

حق نشر عکسEPA

وزیر ارتباطات ایران از حملات سایبری به مراکز داده این کشور خبر داده که باعث اختلال سراسری در اینترنت ایران شده است.

به دنبال این حملات سایبری که هنوز منشا آن مشخص نیست، شماری از سایت‌های ایرانی از کار افتادند اما فعالیت بخشی از این سایت‌ها اکنون به حالت عادی برگشته است.

وزارت ارتباطات ایران در بیانیه‌ای گفته است "احتمالا منشاء حمله از منطقه خاورمیانه نبوده است."

این حملات به خاطر "ضعف امنیتی در سرورهای سیسکو" بوده و محدود به ایران نبوده است.

به دنبال این حملات، پلیس سایبری ایران گفت "هیچگونه نشت اطلاعاتی صورت نگرفته است."

شرکت سیسکو از روزها پیش برای رفع نقص امنیتی، بسته نرم‌افزاری منتشر کرده اما گفته شده مراکزی در ایران که این نقص امنیتی را رفع نکرده بودند، شب گذشته با مشکل مواجه شدند.

وزارت ارتباطات ایران گفته است اطلاع‌رسانی "نامناسب" مرکز ماهر و هشدار ندادن به شرکت‌ها منجر به آسیب پذیری شبکه این شرکت‌ها شد.

محمدجواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات ایران گفته است جلسه اضطراری در این زمینه برگزار شده است.

شرکت ارتباطات زیرساخت ایران که مسئول تامین زیرساخت‌های ارتباطی مخابرات ایران است گفته است "هسته شبکه ملی اطلاعات دچار هیچ اختلالی نشده است."

مرکز مدیریت امداد و هماهنگی عملیات رخدادهای رایانه‌ای (ماهر) هم که به وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات وابسته است در اطلاعیه‌ای گفت فعالیت مراکز داده بزرگ ایران که مختل شده بود به طور کامل به حالت عادی برگشته است

این مرکز در زمینه امنیت کاربران و شرکت‌ها و نهادهای ایرانی در فضای سایبری فعال است و به آنها راهنمایی می‌دهد. فعالیت این مرکز نیز به دنبال حملات سایبری مختل شده بود.

این مرکز در اطلاعیه خود گفته است احتمالا شرکت‌ها و ادارات با مشکل اختلال در شبکه‌های داخلی خود مواجه خواهند شد.

وزیر ارتباطات ایران گفته است "بررسی‌های اولیه نشان می‌دهند تنظیمات مسیریاب‌های مورد حمله قرار گرفته، با حک پرچم ایالت متحده، اعتراضی درباره انتخابات آمریکا صورت گرفته است.

توئیت همسر بیل گیتس: زنان ایرانی حتی از زنان آمریکایی کم‌تر بچه می‌آورند

همسر بیل گیتس درمجموعه توئیت هایی درباره تحولات جهانی به این نکته اشاره کرده است که سریع ترین کاهش نرخ باروری در تاریخ مربوط به زنان ایران است .
 
وی افزوده است:میزان زاد و ولد از متوسط 6.5 فرزند به متوسط 1.6 فرزند طی ۴ دهه رسیده. حتی کمتر از زنان آمریکا با متوسط 1.9 فرزند.